خلاصه ای از مبانی هنرهای تجسمی
برای کسانی که قرار هست نقاشی کنند یا گرافیست ها و همه کسانی که با هنر های تجسمی سر و کار دارند ،دانستن مبانی این هنر ها لازم و ضروری است .
کتاب های زیادی به صورت تخصصی در این زمینه وجود دارد .محصول کار یک خوشنویس یا کسی که قرار هست تابلوی نقاشیخط خلق کند چون در قالب یک قاب به تصویر کشیده می شود ،باید تابع قوانین هنر های تجسمی باشد .بیشترین ایراد و اشکالی هم که از خوشنویس ها گرفته می شود به خاطر کم بودن اطلاعات آنها در این زمینه است .
ابزار کار یک خوشنویسی صفحه است ،همه ما این شعر معروف رو شنیدیم که پادشاه ممالک خطیم ،صفحه مشق قلمرو ماست .خوب ما باید قوانین حاکم بر این صفحه را نیز بدانیم .
ما در ادامه توجه شما را به موضوع جلب خواهیم کرد .امید وارم انگیزه ای باشد، که شما در کنار مطالعات دیگر ،مبانی هنر های تجسمی را هم در دستور کار خود داشته باشید .
به طور کلی میتوان گفت همه هنرهایی که به صورت بصری ارائه یا دیده میشوند و با تصویر سر و کار دارند اصول و مبانی مشترکی دارند که مبانی هنرهای تجسمی یا مبانی هنرهای بصری نامیده می شوند .
عناصر و کیفیت نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دو بخش کلی تقسیم می شوند:
بخش اول که به صورت فیزیکی و ملموس با آنها سر و کار داریم .
مثل: نقطه، خط، رنگ، شکل، بافت، اندازه، تیرگی و روشنی
بخش دوم :کیفیات خاص بصری هستند، که حاصل تجربه هنرمند در به کار بردن عناصر بصری می باشند.
مثل :تعادل و تناسب، هماهنگی و کنتراست.
مبانی هنر های تجسمی بصورت مختصر
کــــادر
کادر یا قاب تصویر محدوده فضا یا سطحی است که اثر تجسمی و تصویری در آن ساخته میشود به طور کلی منظور از کادر در هنر هایی که با سطح سر و کار دارند و بر سطح به وجود می آیند همان محدوده ای است که هنرمند برای ارائه و اجرایی اثر خود بر می گزیند. این اثر ممکن است یک عکس یک اعلان، یک نقاشی ،یک نقش برجسته و یا حتی اندازه پرده ای باشد که روی آن یک فیلم نمایش داده می شود ،کادر میتواند اندازهها و شکلهای گوناگونی داشته باشد مانند انواع چهارگوش با ابعاد و تناسبات مختلف به صورت مربع و مستطیل های متنوع عمودی و افقی لوزی و ذوزنقه همچنین شکلهای دیگر هندسی مثل دایره بیضی مثلث چند ضلعی یا حتی تلفیقی از این اشکال به صورت منظم و غیر منظم ممکن است به عنوان کار به کار گرفته شوند .
کادر:
هنرمند با انتخاب بخشی از فضا و جدا ساختن آن از سایر بخشها و فضای پیرامون توسط کادری مشخص دو عمل انجام می دهد.
اول اینکه ارتباط کادر را با محدوده داخلی اثر برقرار میکند و انرژی بصری را که از درون به بیرون گرایش دارد محصول می سازد .
دوم اینکه انرژی های بصری بیرون از کادر را که میخواهند به درون آن نفوذ کنند به کنترل در خواهد آورد.
نقطه
در ریاضی نقطه موضوعی ذهنی است ،که در فضا یا بر صفحه تصور میشود. بدون اینکه قابل دیدن و لمس شدن باشد .ولی در هنر تجسمی وقتی از نقطه نام برده میشود ،منظور چیزی است که دارای تیرگی یا روشنی اندازه و گاهی جرم است و در عین حال ملموس و قابل دیدن است.
نقطه تجسمی تنها در آثار هنرمندان دیده میشود بلکه در طبیعت و محیط پیرامون ما نیز قابل تشخیص است ستاره های روشن یا لکه سفید ماه در پهنه آسمان تیره شب یک تک درخت در پهنه دشتی وسیع جای پاهایی که بر ساحل شنی در کنار دریا بر جای مانده یک پرنده و یا یک لکه ابر در پهنای آسمان می توانند به عنوان نقاط تجسمی در طبیعت تصور شوند.
پس نقطه تجسمی شکل خاصی ندارد و اندازه آن نیز نسبی است. مثلاً وقتی از دور به یک تک درخت نگاه میکنیم به صورت نقطه دیده میشود، اما وقتی به آن نزدیک می شویم یک حجم بزرگ که از تعداد زیادی نقطه «به نام برگ» و خط« به نام شاخه» شکل گرفته است.
بنابراین محدوده فضا یا سطح یا همان کادر نقش تعیینکنندهای در تشخیص دادن نقطه تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد.
خط
در زندگی روزمره جلوه های مختلفی از خط را می توانیم ببینیم. نقش های روی لباس، فرش ،امتداد دیوارها، سیم های برق ، تنه درختان ،خیابانها. همه این ها نشان دهنده اهمیت خط هستند.
منظور از خط تجسمی معنای نسبی از خط است و آن نشان دادن یک حرکت ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضاست.
مثلاً یک قطار در حال حرکت از فاصله ای دور به صورت یک خط ممتد دیده می شود.
بنابراین در تعریف تجسمی خط عبارت است از حرکت یا شکل ممتد بصری خواه بدون ضخامت و به صورت دوبعدی و خواه با داشتن ضخامت و برجستگی یا فرورفتگی مثل بخشهایی از یک نقش برجسته حجم خط و مرز پیرامون یک سطح محل برخورد دو سطح با دو زاویه مختلف مثل دیوار و سقف. مرز حاصل از تباین دو سطح با رنگ مختلف یا با تیرگی متفاوت و اثر حرکت مداد قلمو یا یک شیء نوک تیز در یک صفحه.
جهت خط
خطوط تجسمی بر اساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر کلی به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از:
الف: خطوط عمودی که در طبیعت به شکل تنه درختان و تیرهای برق و ساختمان های مرتفع دیده می شود این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است به مفهوم ایستادگی مظهر مقاومت و استحکام باشد و یا صرفاً رابطه مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و شکل های یک ترکیب به وجود بیاورند.
ب: خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین خط افق پهنه دریا یا یک انسان خوابیده دیده میشود, این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش ,سکون و اعتدال باشد. و یا صرفاً رابطه مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب به نمایش بگذارد.
ج: خطوط مایل که معمولاً در طبیعت به شکل کنارههای کوه خط رعد در آسمان و سراشیبی دیده می شوند ،و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن تحرک پویایی خشونت و عدم سکون و ثبات اختیار شوند یا اینکه رابطه مناسبی را از نظر بصری با سایر عناصر یک ترکیب ایجاد کنند.
د: خطوط منحنی که معمولاً در طبیعت به شکل تپه ماهور انتشار امواج پستی و بلندی زمین و حرکت بعضی از جانوران دیده میشوند و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نمایش حرکت سیال و مداوم ملایمت و ملاطفت به کار گرفته شوند یا اینکه صرفاً رابطه مناسبی را از نظر بصری با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب ایجاد کنند.
حالت خط
چهار دسته اصلی خطوط که قبلاً توضیح داده شدند می توانند در مسیر حرکت خود دارای شرایط زیر باشند:
۱_ضخیم یا نازک قوی یا ضعیف تیره یا روشن شوند.
۲_به صورت خطوط باریک و یا ضخیم یکنواخت باشند.
۳_میتوانند در جهت مسیر اصلی خود به صورت بریده بریده و یا ممتد باشند.
۴_میتوانند در جهت مسیر اصلی خود به شکل زیگزاگ شکسته و یا موجی درآیند.
۵_میتوانند به صورت منظم و یا نا منظم در مسیر اصلی حرکت خود تغییر جهت دهند.
سطح
شکلی که دارای دو بعد باشد (طول و عرض)سطح نامیده می شود .
در هنرهای تجسمی سطح را به انحنای مختلف می توان تجسم بخشید و به وجود آورد به عنوان مثال از حرکت یک پاره خط در فضا یا روی صفحه در یک جهت خاص سطح ساخته می شود.
رنگ تیرگی روشنی بافت و شکل سطح ها ارزشهای بصری متفاوتی را به نمایش میگذارند.
همه سطح ها از سه شکل هندسی دایره، مربع ،مثلث یا ترکیبی از آنها به وجود می آیند.
دایره:
دایره شکل کاملی است که حرکت جاودانه و مداوم ایران نشان می دهد چرخش و حرکت مدام اجزای یک ماشین در صنعت تکرار و حرکت به صورت مستمر در طبیعت مثل آمد و شد فصل ها آمدن شب و روز هفته ها، ماه ها ،و سال ها ،که به عنوان گردش روزگار از آن نام برده میشود، آسمان بلند که شعرا به آن دایره مینایی میگویند ،همه و همه نشان دهنده تناسبی است که میان شکل دایره و اشکال متنوع حیات و طبیعت وجود دارد.
مربع:
مربع یکی دیگر از شکل های پایه و ساده هندسی است که از چهار ضلع و چهار زاویه ساخته می شود. و از تغییرات زاویه ها و ضلع های آن اشکال چهارگوش متنوعی به وجود می آید مربع بر خلاف دایره نماد صلابت، استحکام و سکون است .این شکل مظهر قدرت زمین و مادی و در عین حال از زیباترین اشکال هندسی است.
مثلث:
مثلث متساوی الاضلاع نیز دارای سه ضلع و سه زاویه مساوی است هنگامی که این شکل بر سطح قاعده اش قرار بگیرد، پایدارترین شکل هندسی است و مثل یک کوه استوار به نظر میرسد. اما چنانچه بر یکی از راس های خود قرار بگیرد، حالتی کاملاً ناپایدار و متزلزل دارد مثلث به واسطه زاویه های تندی که دارد سطحی مهاجم و شکلی ستیزنده به نظر می رسد که همواره در حال تحول و پویایی است .بر اساس ترکیب هایی از مثلث می توان ترکیبهای ساختاری بسیاری به وجود آورد. استفاده از مثلث و شبکه های مثلثی یک اصل ساختاری در طبیعت و در معماری به شمار می رود.
از تکرار و ترکیب شکل های مثلث مربع و دایره می توانست های متعدد منظم و غیر منظمی به دست آورد .همچنان که اگر اشکال پیچیده و عالی طبیعت را تجزیه و ساده کنیم مجدداً به اشکال ساده دایره مثلث و مربع خواهیم رسید.