درس پنجم – هفت خان رستم -صفحه سی و هفت

درس پنجم
هفت خان رستم
نوع نثر: ساده و روان
برگرفته از: کتاب شاهنامه ی، فردوسی با تلخیص و بازنویسی
قالب شعر: مثنوی شاعر: فردوسی
معنی واژهها، به ترتیب سطرها و بیتها

هفت خان: نام هفت مرحله از جنگهای رستم رخش: اسم اسب رستم؛ در لغت به معنی رنگ سرخ
و سفید مخلوط شده است.
مرحله: فاصله ی بین دو منزل که مسافر طی می کرده است، قسمت زابلستان: نام شهری در استان سیستان و بلوچستان
اهریمن: شیطان و ابلیس قوی پنجه: زورمند، توانا
کیکاووس: پادشاه نادان و بیارادهی ایرانی سخت: پُر از رنج و زحمت
دیوان: جمع دیو، موجودات خیالی و ترسناک تیمار کردن: مراقبت کردن، خدمت کردن، رسیدگی
به آب و خوراک حیوان.
رهایی: آزادی نخجیر: شکار، حیوانی را که شکار کنند.
بند: طناب، ریسمان، اسارت فرجام: پایان، آخرکار، عاقبت کار
اژدها: جانور افسانه ای بزرگ به شکل سوسمار که
اغلب دو سر دارد.
دیده: چشم
پیکار: جنگ پرخاش: جنگ و ستیزه جویی، دُرشتی
نبرد: جنگ سُم: قسمت انتهایی انگشتان حیوانات که مثل کفش
برای آنهاست.

 

چاک چاک: پاره پاره آذر گُشسب: آتش تند و تیز، در شاهنامه کنایه از
هرچیز مورد نیایش آمده و نیز اسم یکی از پهلوانان
است.
سهمگین: خوفناک، ترسآور، ترسناک یال: موهای بلند پشت گردن اسب
بَر: سینه، تن دلیر: شجاع، در اینجا همان رستم است.
بدین سان: به اینگونه دیو سپید: در خان هفتم که رستم و اولاد به «هفت
کوه» محلّ زندگی دیو رسیدند، رستم دست و پای
اولاد دیو را بست و سپس به غار حمله کرد و دیو
سپید را از پا درآورد.
قصد: خواست و اراده برای انجام کاری ز بهر: به خاطر
حیله: مکر و فریب نیایش: راز و نیاز کردن با خداوند
چیره: غالب: پیروز (چیرگی: پیروزی) داور: انصاف دهنده، خدای تعالی
خم: در این درس به معنی حلقه ی طناب دادگر: کسی که با عدالت رفتار می کند.
کمند: طناب، بند، ریسمان گُردی: پهلوانی، دلیری
بیم: ترس
اُولاد: نام دیوی است که در خان پنجم، رستم با وی و
سپاهیانش مواجه میشود و آنها را تا رو مار میکند.
دستگاه: شکوه، قدرت، عظمت
ارژنگ دیو: نام یکی از سرداران دیو سپید است.
ششمین خان رستم، جنگ با ارژنگ دیو است.

معنی جمله ها
* می گویند «از هفت خان رستم» گذشته است.
معنی: به کنایه: توانسته است، مراحل دشواری را پشت سر بگذارد و به موفقیّت برسد.
* دیوها را از پای درمی آورد.
معنی: به کنایه: دیوها را نابود می کرد.
* رخش به تنگ می آید.
معنی: به کنایه: رخش، خسته می شود.
معنی بیتها

بیت :1خروشید و جوشید و برکَند خاک زسُمّش زمین شد همه، چاک چاک
معنی: رخش، شیهه کشید و جَست و خیزکُنان، از شدّت خشم با ضربه های سُمّش، زمین را پاره پاره کرد.
نکتهی آرایه ای: در این بیت مبالغه به کار رفته است: در خشم رخش، اغراق شده است.
بیت :2بزد تیغ و بنداخت از بَر، سرش فرو ریخت چون رود، خون از بَرش

معنی: رستم با شمشیر، سرش را از تن جدا کرد و خونِ فراوانی از تن اژدها جاری شد.
نکته های آرایه ای: تشبیه: خون: مشبّه و رود: مشبّه به / در ریخته شدن خون، مبالغه شده است.

بیت :3بینداخت چون باد، خَمّ کمند

سر جادو آورد ناگه به بند

معنی: رستم با سرعت بسیار، طناب را به طرف جادوگر پرتاب کرد و سرش را با ریسمان بست و او را اسیر کرد.
نکته های آرایه ای: چون باد
تشبیه / کنایه در سرعت بسیار دارد و مبالغه شده است.

بیت :4میانش به خنجر به دو نیم کرد

دل جادوان زو پُر از بیم کرد

معنی: با خنجر، جادوگر را از کمر، نصف کرد و تمام جادوگران از این اتّفاق ترسیدند.

بیت :5چو رستم بدیدش برانگیخت اسب

بدو تاخت مانند آذرگشسب

معنی: وقتی رستم او را دید، اسبش را به حرکت درآورد و مانند آتش تندی، به سرعت روانه شد.
نکته ی دستوری: «چو» در مصراع اوّل به معنی «زمانی که»، «وقتی که»، حرف ربط است؛ بنابراین، نباید با نشانه ی
تشبیه (ادات تشبیه) اشتباه کرد. / مرجع «او»، ارژنگ دیو است.
نکته های آرایهای: مانند آذرگشسب
تشبیه / تاختن مانند آذر گشسب: کنایه از تند و سریع حرکت کردن

بیت :6سر و گوش بگرفت و یالش دلیر

سر از تن بکندش به کردار شیر

معنی: رستم سر و گردن ارژنگ دیو را گرفت و مانند شیر شجاع و قوی سرش را از تن جدا کرد.

نکته ی آرایه ای: به کردار(مانند) شیر تشبیه

بیت :7ز بهرِ نیایش، سر و تن بشُست

یکی پاک جای پرستش بجُست

معنی: رستم برای راز و نیاز با خداوند، خودش را شُست و جای پاکی را برای عبادت کردن پیدا کرد.
نکته ی دستوری: نیایش، متمّم است و سر و تن، مفعول میباشد. / پاک جای، ترکیب وصفی مقلوب است: جای پاک /
یکی پاک جای پرستش، گروه مفعولی است.

بیت :8از آن پس نهاد از برِ خاک، سر چنین گفت: کای داورِ دادگر!
معنی: بعد از این مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند شد و گفت: ای خداوند بزرگ و عادل!
نکته ی دستوری: داور دادگر، ترکیب وصفی است و نقش منادا دارد.
نکته ی آرایه ای: سر بر خاک نهاد: کنایه از فروتنی و فرمانبُرداری کردن. در این درس یعنی راز و نیاز کردن.
نکتهی ادبی: این بیت: موقوف المعانی است و با بیت بعدی کامل می شود.

موقوف المعانی: بیتی که از نظر معنی، کامل نباشد و با بیت یا بیتهای بعدی کامل شود.
(بیتهایی که از نظر معنی به هم وابسته هستند).

بیت :9ز هَر بد، تویی بندگان را پناه تو دادی مرا، گُردی و دستگاه
معنی: پروردگارا! در برابر تمام بدی ها، پناهگاه بندگانت هستی و تو به من پهلوانی، قدرت و عظمت دادهای.
نکته ی دستوری: «را» در مصراع اوّل، نشانهی مفعولی نیست و در مصراع دوم، «را» به معنی «به» است و حرف اضافه
می باشد (مرا
به من)



پیام درس
این درس دربارهی هفت خان رستم مطالبی گفته است. رستم برای نجات دادن کیکاووس، پادشاه ایران،به مازندران میرود و با دیوها می جنگد. رستم در این سفر، هفت مرحله ی سخت و دشوار را طی می کند که به آن هفت خان می گویند.

توضیح بیشتر

 

هفت خان رستم، عبارتاند از:
1-رخش، شیر را می کُشد.
2-رستم بر تشنگی غلبه می کند.
3-رستم، اژدها را می کُشد.
4-رستم جادوگر را از بین می برد.
5-اولاد دیو به دست رستم، اسیر می شود.
6-رستم، ارژنگ دیو را شکست می دهد.
7-رستم، دیو سپید را می کُشد.

تاریخ ادبیّات
شاهنامه ی فردوسی
شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از بزرگترین حماسه های جهان و شاهکار حماسه ی ملّی ایرانیان است.شاهنامه اثری است منظوم که شامل پنجاه هزار بیت است و سرودن آن حدود سی سال طول کشیده است.

فردوسی خود دربارهی شاهنامه می گوید:
من این نامه فرخ (
شاهنامه) گرفتم به فال همه رنج بُردم به بسیار سال. در سال 2012میلادی، هزارمین سالگرد نوشته شدن شاهنامه، از سوی یونسکو، جشن گرفته شد.

این نوشته در ارسال شده است. این لینک مستقیم به این نوشته است.